چرا مدام در روابطم شکست میخورم؟
    
تعداد بازدید: 1106
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1401/12/22

اگر تلاش‌های مستمرتان برای برقراری یک رابطه موفقیت‌آمیز تاکنون به بن‌بست رسیده است، باید روحیاتتان را واکاوی کنید تا متوجه شوید که چه کاری انجام می‌دهید یا چه خصوصیت یا احساساتی دارید که توانایی‌تان را برای ایجاد یک رابطه سعادت‌آمیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اجازه نمی‌دهد که طعم خوشبختی را بچشید. تمام ما انسان‌ها شایستگی دست یافتن به عشقی خالص و پاک را داریم تا خوشبختی را در ذره ذره وجودمان احساس کنیم و از صبح که از خواب بیدار می‌شویم تا شب که سر بر بالین می‌گذاریم، هیچ چیز به جز شادی و سعادت احساس نکنیم. در این مقاله سعی شده است علت‌های اصلی که روابط شما پایدار نمی‌شوند و اغلب گزینه‌هایی که برای آشنایی و داشتن رابطه متعهدانه  دارید شما را رها می‌کنند، بررسی شوند.

چرا رابطه‌ هام پایدار نیستن؟

زخم رابطه‌های قبلیتان خوب نشده است

اکثر ما طعم تلخ شکست عشقی را چشیده‌ایم و می‌دانیم که درد دل‌شکستگی چقدر آزاردهنده و غیرقابل تحمل است. قبول داریم که تحمل شکست عشقی سخت است، اما اگر با درد قلب شکسته‌تان و تجربیات تلخ گذشته‌تان کنار نیایید، بعید است در روابط آینده‌تان موفق شوید. احتمالاً از گذشته‌تان برای پیش‌بینی آینده‌تان استفاده می‌کنید؛ ممکن است رابطه‌تان به دلیل سوءاستفاده، بی‌توجهی یا تحمیل هر احساسی که روح و روانتان را آزار داده باشد و مانع از رشدتان شده باشد، به بن‌بست رسیده باشد. اگر این مشکلات را حل نکرده باشید و برای التیام دادن زخم‌هایتان تلاش نکرده باشید، برای برقرار کردن یک رابطه پایدار بهتر است از همین امروز برای کنار گذاشتن گذشته و گام برداشتن به سوی آینده‌ای روشن برنامه بریزید.   اگر مهارت‌های مقابله‌ای لازم را برای مدیریت آسیب ‌‌ها و زخم‌های گذشته در خود ایجاد نکنید، احساسات و افکار منفی رابطه‌تان را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد و مانع از خوشبختی‌تان خواهد شد. بنابراین به خاطر خودتان و همسر آینده‌تان هم که شده سعی کنید گذشته را به دست فراموشی بسپارید و با ذهنیتی مثبت به آینده فکر کنید.

 

عزت نفس و اعتماد به نفستان پایین است

نباید ارزشی را که برای خود قائل هستید و احساستان درباره خود را موکول به نظرات فرد دیگری بکنید، چرا که او به احتمال قریب به یقین قلبتان را خواهد شکست. پیش از هر چیز باید خودتان را بشناسید و هویت انسانی‌تان را کشف کنید، چون خودتان تنها فردی هستید که می‌تواند خواسته‌هایتان را از یک رابطه تعیین کند. باز هم تاکید می‌کنیم که فقط خودتان این قدرت را دارید تا ارزش خود را تعیین کنید و تشخیص بدهید که دوست دارید تا پایان عمر در کنار چه کسی زندگی کنید.

 

مردهای خوبی را انتخاب نمیکنید

اگر اکثر مردهایی که تا به حال با آنها قرار گذاشته‌اید، مردانی بد، سوء استفاده گر، دچار مشکلات عاطفی و هیجانی یا در یک کلام زوجی نامناسب برای شما بوده‌اند، باید گفت که تشخیص دادن نشانه‌های هشدار اولیه را یاد نگرفته‌اید. این نشانه‌ها وجود دارند و به شما هشدار می‌دهند که این مرد برایتان مناسب نیست. اما گاهی اوقات آنقدر برای شروع یک رابطه مصر هستید که به این نشانه‌های هشدار توجه نمی‌کنید. فکر کنید که نشانه‌های هشداری که بد بودن یک مرد را برملا می‌کند، چه می‌تواند باشد، سپس یک لیست از نبایدهای همسر آینده‌تان تهیه کنید. کمک گرفتن از یک مشاور در این زمینه به شما کمک بزرگی می‌کند. مشاور با بررسی پیشینه زندگی و الگوهای رفتاری خانواده‌تان، علت تمایل شما به افرادی را که برایتان مناسب نیستند، پیدا می‌کند و باورهای اشتباهی که در ذهن شما نهادینه شدند را اصلاح می‌کند تا بتوانید بدون فیلترهای ذهنی ناسالم افراد مناسب را جذب و انتخاب کنید.

 

در خانواده‌ای ناکارآمد بزرگ شده‌اید

رابطه‌های دوران بزرگسالی معمولاً ارتباط تنگاتنگی با رابطه‌های گذشته و دوران کودکی دارد. به عبارت دیگر ما بر مبنای دانسته‌هایمان پیش می‌رویم. رابطه‌ای که در دوران رشد و کودکی با والدین، پرستاران یا آموزگارانمان داشته‌ایم، بر شناختمان از رابطه زناشویی و احساسات صمیمانه بین زوجین اثر می‌گذارد. اگر در خانواده‌ای شاد و خوشبخت بزرگ شده باشید و تجربیات خوشایندی داشته باشید، بنیان محکمی برای برقرار کردن یک رابطه موفق خواهید داشت، مشکل از جایی به وجود می‌آید که کمبودی در زندگی گذشته‌تان وجود داشته باشد. شاید خانواده ناکارآمد اصطلاح عجیبی به نظرتان برسد، اما مفهوم آن بسیار ساده است. خانواده ناکارآمد داشتن به معنای بزرگ شدن در محیطی است که قادر به تامین نیازها یا خواسته‌هایتان نیست. برآورده نشدن خواسته‌ها و درک نشدن احساسات در خانواده ناکارآمد منجر به کاهش اعتماد به نفس می‌شود؛ فردی که خانواده ناکارآمدش این باور را در او ایجاد کرده است که نیازهایش به اندازه نیازهای دیگران مهم نیست، در آینده ارزش چندانی برای خود قائل نخواهد شد. چنین فرد ناامیدی که بی‌ارزش و شکست خورده بودن خود را در زندگی باور دارد، در نهایت شکست خواهد خورد؛ از یاد نبرید که هر کس آن درود عاقبت کار که کشت. شرایط زیر می‌تواند معرف یک خانواده ناکارآمد باشد:

 

-بزرگ شدن در خانواده تک والدی که بیش از حد به شما متکی است.

-والدین کنترل کننده، سلطه‌جو و مداخله‌گری که به حریم شخصی فرزندشان احترام نمی‌گذارند.

-حمایت کردن یا مراقبت کردن مانند یک پرستار از والد مبتلا به بیماری‌ مزمن، برای مثال مراقبت کردن از مادر افسرده و نیازمندی که محتاج حمایت عاطفی فرزندش است.

-تبعیض قائل شدن بین فرزندان: چه خودتان، چه یکی از خواهرها یا برادرهایتان فرزند محبوب بوده باشد.

-غایب بودن فیزیکی یا عاطفی یکی از والدین یا هر دو

-وقتی در لحظه لحظه دوران کودکی احساس کنید که هر لحظه ممکن است تنها رها شوید و والدینتان پشتتان را خالی کنند، مسلماً در دوران بزرگسالی همیشه گوش به زنگ خواهید بود. پرورش یافتن در یک خانواده ناکارآمد باعث می‌شود که احساس بی‌اعتمادی نسبت به دیگران، دنیا یا از همه  بدتر نسبت به خودتان در وجودتان شکل بگیرد. بی‌اعتمادی موجب بروز مشکلات هویتی (دگرپیکری[۱]) می‌شود، به اضطراب یا بدگمانی دامن می‌زند و غالباً منجر به دست‌کم گرفتن و بی‌ارزش پنداشتن خود می‌شود.

اگرچه ممکن است در چنین شرایط بزرگ شده باشید اما شما به این محکوم نیستید که در آینده‌تان نیز درگیر روابط ناسالم و ناموفق باشید. برای برطرف کردن آسیب‌هایی که در گذشته به آن دچار شده‌اید حتما با مشاور متخصص مشورت کنید.

  

بیش از حد خوب و مهربان هستید

مهربانی  بیش از اندازه دیگران را عصبانی می‌کند. تصور کنید که مهربانی و جذابیتتان مانند کیک است. هر از گاه خوردن یک برش کیک حالمان را خوب می‌کند. اما اگر مجبور شوید که همیشه کیک بخورید، بعد از مدتی دیگر حالتان حتی از خوشمزه‌ترین کیک رد ولوت هم بد خواهد شد. باید به مرد مورد علاقه‌تان اجازه نفس کشیدن بدهید. مردتان را زیر باران عشق و محبتتان غرق نکنید، حد معقول محبت کردن را پیدا کنید. گاهی اوقات راحت بنشینید و اجازه بدهید که شریک زندگیتان به شما عشق بورزد.

 

کسل کننده هستید

هرگز نباید به امید این که دیگری شما را کامل کند، وارد رابطه شوید، بلکه رابطه را باید برای سهیم کردن دیگری در کمال خود شروع کنید. اگر زندگی‌تان خالی باشد و عامل‌های سرگرم کننده و روح بخشی مانند دوستان، سرگرمی‌ها، علائق، فعالیت‌ها و برنامه‌های مختلف در زندگی نداشته باشید، آن گاه مرد مورد علاقه‌تان به تنها دوست، سرگرمی، علاقه و در یک کلام همه چیزتان تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی او در مرکز دنیایتان قرار می‌گیرد و در نتیجه رابطه از حالت تعادل خارج می‌شود. به این ترتیب شریک زندگی‌تان احساس می‌کند که زیر بار فشار و مسئولیت خوشحال و راضی نگه داشتن شما در حال از پا در آمدن است؛ در نتیجه کاری که او معمولاً از انجام دادنش لذت می‌برد، به یک وظیفه، به کاری که مجبور است انجام بدهد، تبدیل می‌شود. متکی بودن بیش از حد به طرف مقابل سریع‌ترین راه برای متلاشی کردن یک رابطه عاشقانه است. بنابراین سر خودتان را گرم کنید، فعالیت‌های جدید را امتحان کنید و به تنهایی لذت بردن از زندگی را یاد بگیرید.

 

رابطه‌تان را با بالا بردن دانشتان بسازید

آموزش و یادگیری مهارت‌های لازم برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار به شما کمک می‌کند. داشتن یک رابطه سالم و موفق و منجر به ازدواج با شانس به دست نمی‌آید بلکه باید آن را ساخت و شما به نوبه خود باید دانش خود را در این زمینه بالا ببرید با معیارهای خودتان آشنا شوید نیازها و خواسته‌های آقایان از رابطه را فرا بگیرید و بر اساس آن رابطه‌تان را آجر به آجر بسازید.همیار عشق در دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج دانش و اطلاعاتی که برای شناخت خود و طرف مقابله‌تان نیاز دارید قدم به قدم به شما آموزش می‌دهد در این دوره آموزشی یاد می‌گیرید چطور ویژگی‌های مثبت شخصیتان را به طرف مقابل به خوبی نشان دهید و در طول رابطه طوری رفتار کنید که او شما را بعنوان یک خانم با اعتماد به نفس و محترم بینید و جذبتان شود. برای آشنایی بیشتر با آموزش‌های این دوره حتما قطب نمای جذب مرد از آشنایی تا ازدواج را مطالعه کنید.

 

فقط به خواسته‌های خودتان توجه می‌کنید

فوق‌العاده است که بدانید از زندگی چه می‌خواهید، چه چیزی را دوست دارید و به دنبال آن بروید. اما اگر حرف، حرف خودتان است و فقط خواسته‌های خودتان برایتان اهمیت دارد، باید بدانید که افراد زیادی نیستند که بتوانند خودخواهی‌تان را، حداقل برای مدتی طولانی تحمل کنند. از خودتان بپرسید: “چقدر حاضرم از خواسته‌هایم کوتاه بیام؟” البته منظورمان این نیست که شغلتان را عوض کنید یا مهاجرت کنید، درباره سازش در زندگی روزمره صحبت می‌کنیم. اگر منعطف نیستید یا هر بار که به خواسته‌تان نمی‌رسید، جار و جنجال به راه می‌اندازید، احتمالاً  به همین خاطر است که با هر کسی آشنا می‌شوید، رهایتان می‌کند. برای رفع این مشکل بهتر است کمی به خودشناسی بپردازید یا از یک مشاور وقت بگیرید، مشاور به شما کمک می‌کند تا دلایل این طرز فکر خودخواهانه‌تان را پیدا کنید و متوجه شوید که چرا نرسیدن به خواسته‌تان تا این حد باعث کلافگی و ناراحتی‌تان می‌شود.

 

انحصارطلب و به شدت حسود هستید

کمی حسادت کردن شگرد عاشقانه‌ای است که به مرد مورد علاقه‌تان نشان می‌دهد که چقدر برایتان مهم است. اما اگر هر بار که نگاه عشقتان به خانمی می‌افتد، عصبانی می‌شوید، بدانید مشکلی دارید که باید برای غلبه بر آن تلاش کنید. اگر یک نگاه ساده باعث می‌شود که از شدت حسادت به مرز انفجار برسید، لازم است دلیل این حسادت شدیدتان را پیدا کنید. حسادت در اصل نتیجه بی‌اعتمادی است و اعتماد سنگ بنای هر رابطه پایداری است. آیا دلیلی منطقی برای بی‌اعتماد شدن به شریک زندگی‌تان داشتید یا فقط تصورات خودتان بود که باعث شد از کوره در بروید؟ ریشه‌یابی حسادت یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید یاد بگیرید. اگر دلیل خوبی برای اعتماد نکردن به عشقتان دارید، پس او مرد مناسبی برای شما نیست. اما اگر دلیلی منطقی برای بی‌اعتمادی ندارید و در عین حال به هر موجود زنده‌ای حسادت می‌کنید، باید دلیل اصلی این بی‌اعتمادی را پیدا کنید، در غیر این صورت مشکل بی‌اعتمادی همواره، حتی در صورت قرار گذاشتن با بهترین مرد دنیا هم حل نخواهد شد و مانند خوره روحتان را خواهد خورد.

 

نمی‌توانید احساساتتان را به خوبی بیان کنید

اکثر مردم نمی‌توانند احساساتشان را به خوبی بیان کنند. جامعه به ما یاد داده است که بیان احساسات ما را ضعیف یا آسیب‌پذیر نشان می‌دهد. اما اگر نتوانید ارتباط برقرار کنید و خواسته‌ها و احساسات قلبی تان را به دیگران انتقال بدهید، هر رابطه‌ای که واردش می‌شوید، از همان ابتدا محکوم به شکست خواهد بود. توانایی ارتباط برقرار کردن یکی از مولفه‌های مهم تشکیل یک رابطه پایدار و سالم است.

مطمئن باشید با شناخت و بیان احساساتتان هم به جسم و روح خود و هم به روابطتان کمک خواهید کرد.

 

 

استانداردهای سختگیرانه دارید

استاندارد یا حد و مرز داشتن در زندگی عالی است؛ در واقع استاندارد نداشتن خطرناک است. اما بین حالتی که بدانید چه انتظاراتی از شریک زندگی‌تان دارید و حالتی که استانداردهای سختگیرانه و انعطاف‌ناپذیر برای همسر آینده‌تان تعریف کنید، از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. هر انسانی به کمی آزادی عمل نیاز دارد و هر از گاه حق را به دیگران می‌دهد. اگر مدام رابطه‌هایتان را به پایان می‌رسانید، چون فکر می‌کنید که هیچ کس در حد و اندازه استانداردهایتان نیست، شاید خودتان هستید که ناخودآگاه مانع‌تراشی و بهانه‌تراشی می‌کنید و اجازه نمی‌دهید رابطه‌هایتان به سرانجام برسد. خواستگاری و قرار آشنایی در گذشته فرآیند سخت‌تر و طولانی‌تری بود؛ اما امروزه به لطف دنیای مجازی ده‌ها انتخاب پیش روی خود می‌بینید و با این باور که همیشه می‌توانید فرد بهتری را پیدا کنید، رابطه‌ها را به راحتی شروع می‌کنید و به پایان می‌رسانید. کمی تأمل کنید و شرایط را بررسی کنید، شاید ناپایداری رابطه‌هایتان و پریدن از یک رابطه به رابطه دیگر در واقع عاملی برای حواس‌پرتی و سرگرم شدن یا جستجوی مرد ایده‌آلی است که وجود خارجی ندارد.

 

به سرانجام نرسیدن روابط ضربه بزرگی به روحیه و اعتماد به نفس فرد وارد می‌کند. اینکه با هر مردی آشنا می‌شوید شما را رها می‌کند علت‌های مختلفی ممکن است داشته باشد: ممکن است افراد اشتباهی را جذب و انتخاب می‌کنید، زخم‌های رابطه‌های نافرجام گذشته‌تان التیام پیدا نکرده باشند، در خانواده‌ای که بزرگ شده‌اید سرکوب شده‌اید و یا به خواسته‌های شما اهمیت داده نشده است یا ممکن است در روابط خود بیش از حد خوبی می‌کنید و طرف مقابل تان را زده می‌کنید. گاهی نداشتن اعتماد به نفس بالا، حد و مرزها و استاندارهای غیر منطقی، توجه نکردن به خواسته های طرف مقابل، حسادت بیش از حد، عدم توانایی در ابراز احساسات و خواسته‌هایتان باعث می‌شود روابط آشنایی‌تان با شکست مواجه شوند. بهترین راه برای حل این مشکل شرکت در دوره جذب فرد و رابطه دلخواه است تا با خودشناسی و آموزش های این دوره ریشه این مشکل را پیدا کرده و سپس برای برطرف کردن آن راه مناسب را در اختیارتان قرار داده شود.برای آشنایی با این دوره اینجا کلیک کنید.

 

از   5   رای
3.06

  نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
shirane مژگان 28/2/1402
خیلی مطالب کارآمدی بود🙏