زن بودن یک چیز است. در آغوش کشیدن ، پذیرفتن و استفاده کامل از توانایی های تان به عنوان یک زن ، چیز دیگری است. آیا از انرژی جادویی و قدرتمندی که در خود حمل می کنید آگاه هستید؟ اگر پاسخ منفی است، وقت آن است که با این نیروی عظیم، خلاق، شاد، بازیگوش و خالص آشنا شوید و بابت اینکه به عنوان یک زن بدنیا آمده اید سپاسگزار باشید. من کاملاً عقیده دارم که ارتباط ما زنان با انرژی زنانه مان به تنهایی بزرگترین قدرت ما در متحول کردن زندگی و روابط مان است. برای همین باید قدرت های انرژی زنانه خود را کشف کنید و دریابید که چگونه می توانید به عنوان یک زن واقعی به طور مثبت بر کل جهان تأثیر بگذارید. به یاد داشته باشید وقتی ما در مورد انرژی زنانه صحبت می کنیم، شما را دوباره به آن نیرویی که از قبل در درون شما وجود دارد متصل می کنیم. از این رو، اساساً لازم نیست خود را تغییر دهید، بلکه باید آن قسمت ها و عناصر زنانه تان که انرژی جهانی قبلاً به شما هدیه داده است را در آغوش بگیرید. سوال این است که انرژی زنانه چیست و چگونه می توان آن را فعال کرد و از آن بهره برد؟
انرژی زنانه برخلاف تصور عموم ، انرژی زنانه فقط به زنان محدود نمی شود بلکه صرف نظر از اینکه مرد یا زن هستیم، همه ما انرژی زنانه و مردانه را در درون خود داریم . اولین بار مایاهای باستان جهان را به انرژی های مردانه و زنانه تقسیم کردند. از نظر مایاها ، انرژی زنانه انرژی مراقبت، پرورش و همچنین احترام به طبیعت، حیوانات، گیاهان و همه جنبه های مادی و غیر مادی جهان بود. از طرف دیگر ، انرژی مردانه، انرژی مربوط به جنبه های مادی زندگی مانند تلاش ، دستیابی ، ساختن و رقابت بود. در سنت های یوگا، انرژی مردانه را خورشید یا شیوا می نامیدند که فرم یا ساختار خطی جهان را به نمایش می گذارد و انرژی زنانه را ماه یا شاکتی نامیدند که بیانگر حرکت و نیروی دایره ای جهان است. بودایی ها معتقدند سمت راست مغز ما زنانه و سمت چپ مغر ما مردانه است. نیمکره چپ مغز جنبه منطقی ماست و مسئول زبان، منطق، ریاضیات و حقایق است و نیمکره راست ما جنبه شهودی و تصویر بزرگ ما از جهان ماست، همان جایی که روند خلاقیت ما شروع می شود. در تائوئیسم این دو انرژی با نام های یین و یانگ خوانده می شود و معتقد است که تلاش ما در زندگی متعادل سازی هر دو قسمت مردانه و زنانه ، یین و یانگ ، خورشید و ماه ، شیوا و شاکتی است و فقط در این صورت است که ما صلح،هماهنگی، قدرت و عشق ناب را تجربه می کنیم. در غرب، روانپزشک معروف كارل یونگ توضیح داد كه مردان دارای یک جنبه زنانه با نام “آنیما” هستند و زنان هم دارای یک جنبه مردانه با عنوان ” آنیموس” هستند. او معتقد بود كه مردان تجسم فيزيكي انرژی مردانه هستند و با اين وجود آنها انرژي زنانه را در خود دارند و زنان تجسم فیزیکی انرژی زنانه هستند، با این حال آنها همچنین دارای انرژی مردانه در درون خود هستند. به گفته یونگ، برای اینکه فرد کامل شود باید با انرژی های مردانه و زنانه خود روبرو شود و آنها را بپذیرد. بنابراین انرژی مردانه جنبه “انجام” ماست و وقتی ما در حال رسیدن به یک هدف، پیشرفت، انجام کارها و تلاش هستیم ابراز می شود و انرژی زنانه طرف “بودن” یا “دریافت کننده” ما است و هنگامی ابراز می شود که با جریان زندگی حرکت می کنیم، انرژی خلاقیتمان را در آغوش می گیریم، می رقصیم، بازی می کنیم و با روند درونی خود سازگار هستیم. چه چیزی جریان انرژی زنانه را مسدود می کند؟ ستم به زنان نمونه وحشتناکی از عدم تعادل انرژی زنانه و مردانه است که در جامعه به رهبری مردان رخ داده است. در طول قرن گذشته، برابری جنسیت ها به یک موضوع بسیار مهم تبدیل شد و زنان برای مبارزه جهت دستیابی به حقوق خود مجبور به پذیرش قاطعیت و سایر صفاتی بودند که به طور سنتی مردانه تلقی می شدند. متاسفانه بعداً مشخص شد که پذیرفتن برخی از این موارد به معنای کنار گذاشتن اصل زنانه است و آنچه به عنوان مبارزه با ظلم آغاز شد به جای تأکید بر ارزش انرژی زنانه ، پذیرش معیارهای مردانه بود. اگر زنی می خواست پذیرفته شود انتظار می رفت که بیشتر مثل یک مرد رفتار کند و با کنار گذاشتن زنانگی منجر به عدم تعادل شد. این همان چیزی است که باعث فرسودگی و استرس شدید می شود و باعث شده است تا زنان احساس ناامیدی و کم ارزشی کنند. و همه این ها باعث شد که زنان جریان طبیعی خود را از دست دهند تا ثابت کنند که توانایی کافی در خوب بودن را دارند. بنابراین، آنچه انرژی زنانه را مسدود می کند اجازه دادن و پذیرفتن قوانینی است که توسط مردان سمی برای تعیین ارزش شخصی، نادیده گرفتن و فدا کردن نیازهای زن در این روند است. عللی مانند اینکه والدین بجای فرزند دختر، پسر میخواستند و آن دختر سعی میکند جای پسر را پر کند،کارهای پسرانه انجام می دهد،همانند پسران رفتار میکند، سعی میکند بیش از حد قوی باشدو به مرور رفتارهای زنانه اش کمتر و انرژی رنانه سرکوب تر میشود.
علل های دیگر مانند: _شاید پدر یا سرپرست مرد نداشته اند و فرد سعی میکند خودش، مرد خودش باشد. _تجاوزهای گذشته میتواند باعث شود آن زن یا دختر جنسیت خودش را دوست نداشته باشد و بخواهد از آن فرار کند و یا سرکوب و پنهان کند. _گاهی دختران پدران خود را الگو قرار میدهند و سعی میکنند شبیه او باشند. _ اولین زنی که یک دختر در زندگیاش میبیند و زنانگی را برایش تعریف میکند،مادرش است،حال اگر این مادر،زنی باشد که با وجود بی توجهی ها و یا حتی خیانت دیدن،کل زندگیش را صرف خانه،همسر و فرزندانش کرده است،باعث میشود آن دختر از جنسیت خود زده شود و دیگر نمی خواهد یک زن باشد.و برای آنکه همانند مادرش نشود وبه دیگران نشان دهد که یک فرد ارزشمند است وبه کسی احنیاج ندارد،تمام زندگی خود را صرف رسیدن به جایگاه و مقام اجتماعی،شغل و ثروت می کند و بعد زنانه ی خود را سرکوب می کند. پس از یادگیری فعال سازی انرژی زنانه چه اتفاقی می افتد ؟ما زنان پس از یادگیری (یا به یاد آوردن) نحوه تأمین انرژی زنانه خود ، احساس کامل بودن و آرامش می کنیم. ما از قسمت گمشده خود كه حتی از بین نرفته است استقبال می کنیم. زنانی که با زنانگی خود در ارتباط هستند زندگی متعادلی دارند و آنچه را که عمیقا می خواهند براحتی جذب می کنند زیرا : - دیگر از بیش از حد پرداخت کردن، بیش از حد جبران کردن، بیش از حد انجام دادن، بیش از حد خوبی کردن، بیش از حد برنامه ریزی و استراتزی پیاده کردن، بیش از حد تجزیه و تحلیل و کنترل کردن و به خود شک کردن دست می کشیم.
- به جای استفاده همیشگی از عقل و منطق، شروع به گوش دادن به صدای الهه درونی مان می کنیم .
- جاهایی که سکوت میکردیم شروع به صحبت میکنیم و جایی که بی مورد از روی منیت صحبت میکردیم سکوت میکنیم.
- به جای ترس از دیده شدن و شنیده شدن ، درسهای ارزشمند خود را آشکارا از قلب و روح مان به اشتراک می گذاریم.
- بجای قناعت از روی ترس از روی ارزش های درونی خود شروع به درخواست چیزهایی که میخواهیم میکنیم.
- و ما شروع میکنیم به احترام گذاشتن به بدن خود، به زنانگی خود، به چرخه و ریتم های طبیعی خود. به جای اینکه خودمان و سلامتی مان را قربانی و متناسب با برنامه های دیگران قرار دهیم.
- دیگر به وضوح می بینیم که زمان و انرژی مان کجا هدر می رود و در نتیجه افکار، عواطف، وظایف، موقعیت ها و افرادی که باعث ضعف مان شده را از زندگی خود خارج می کنیم.
- ما به زنانگی خود افتخار می کنیم و به جای اینکه از آن به عنوان ضعف مان یاد کنیم آن را به عنوان یک قدرت می بینیم و از آن به نفع خود استفاده می کنیم.
- در این حالت ما زنها به جای نا امیدی و گدایی برای عشق و فرصت، آهنربای مغناطیسی برای جذب عشق و موفقیت می شویم .
- ما لطیف می شویم و به جای مخفی شدن پشت ماسک شجاعت و وانمود کردن به اینکه به کسی و چیزی نیاز نداریم، تقاضای پشتیبانی و حمایت میکنیم.
- ما دیگر خود را کوچک جلوه نمی دهیم تا دیگران بزرگ شوند.
- ما به جای اینکه جدی، سفت، سخت و کنترل گر باشیم مثل آب، جاری و با اعتماد به نفس، باز، انعطاف پذیر و لطیف می شویم .
- اینگونه ما می دانیم چه هدایایی برای این دنیا به ارمغان می آوریم.
- ما ارزش خود را می دانیم و نمی ترسیم هزینه آن را دریافت کنیم.
اینها فقط بخش کوچکی از تاثیرات انرژی زنانه در زندگی ما زنان است. وقتی ما زنان به قدرت زنانگی خود قدم می گذاریم با منبع جادویی در زندگی خود ارتباط برقرار می کنیم و با سهولت، نتایج دلخواه مان را دریافت میکنیم نه با زور، فشار و کنترل مثل یک زن دیوانه… به همین دلیل است که خردمندی زنانه بسیار مهم است ، زیرا زن از پویایی رابطه ، نحوه گوش دادن و پذیرش برخوردار است. آگاهی زنانه با زندگی جسمی اش سازگارتر است و ریتم های مربوط به چرخه های زندگی را می داند ، نه سیستم های تحمیل شده توسط اراده که در حال حاضر جهان ما را خفه می کند. زنانگی به طور غریزی و طبیعی با الگوها و قدرت های زندگی سازگار است و شعور زنانه کمتر تحت سلطه عقل است ، و بیشتر به رمز و راز جهان درونی نمادین باز است. زنانگی در این بیداری حیاتی است.
|